سرویس عراق و اقلیم کردستان – « مناطق مورد مناقشه استان نینوا که کُردها داعیه حاکمیت بر آنها را در سر میپرورانند، بخش مهمی از استراتژی آنها در مسئله تعیین سرنوشت را نمایندگی میکند. کُردها در قبال تحرکات نظامی گسترده خود در استان نینوا به دنبال دریافت مابهازایی استراتژیک از بغداد هستند.»
کوردپاریز: آنچە طی هفتەهای اخیر بیش از هر چیز در محافل سیاسی و نظامی عراق و منطقە بر سر زبانها جاری است، آزادسازی موصل می باشد. در مقطع کنونی، اختلافات بر سر ماهیت نیروهایی است کە قرار است در کنار ارتش عراق در این عملیات حضور یابند. در حال حاضر بە جز کُردها؛ حشدالشعبی که پس از فتوای آیتالله سیستانی مرجع شیعیان در عراق، عمدتاً از داوطلبین شیعی تشکیلشده و نیروهای موسوم بە حشد الوطنی کە وابستە بە اثیل النجیفی استاندار پیشین نینوا هستند، خود را برای نقشآفرینی در این کارزار سرنوشتساز و تعیین کنندە تحولات و معادلات آیندە در صحنە سیاسی عراق و منطقە آمادە کردەاند. قریبالوقوع بودن آزادسازی موصل جدای از مدتزمان، ماهیت و چگونگی بیرون راندن داعش از این شهر؛ آغاز دوران پساداعش در عراق خواهد بود. پساداعش، اصطلاحی است کە هماکنون بیشازپیش از رسانە و مراکز دیپلماسی و مطالعاتی شنیدە میشود. این دوران برای هر یک از طرفهای سیاسی در عراق و بازیگران منطقەای و بینالمللی مرتبط با تحولات و معادلات سیاسی عراق، معنا و مفهوم خاص خود را دارد و هر یک بە دنبال پیگیری اهداف و منافع خود در این مرحلە میباشند. کُردها یکی از اینطرفها هستند. حملە داعش بە عراق بە ویژە مناطق تحت حاکمیت کُردها یعنی اقلیم کردستان، آنها را کە در حاشیە سیاستهای منطقەای و جهانی بودند بە عنوان بازیگری مؤثر در میدان نبرد نظامی با این گروە کە از سوی جامعە جهانی بە عنوان تهدیدی جدی مطرح شد، جای داد. جدای از هزینەهای مادی و معنوی بسیار، از جملە نسلکشی غیرنظامیان و قربانی شدن صدها پیشمرگ در میدانهای نبرد؛ داعش موهبتی برای کُردها شد تا بتوانند بر جغرافیایی گستردە از شمال عراق خارج از مرزهای رسمی اقلیم کردستان دست یابند کە طی صدسال اخیر رؤیایی برای ملیگراها و جنبشهای سیاسی و مبارزاتی آنها بود.
طی روزهای اخیر ۲۰ هزار نیروی پیشمرگ تحت فرماندهی و نظارت شخص مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان و فرماندە کل نیروهای مسلح این اقلیم برای پیشروی هرچە بیشتر در مناطق استان نینوا خیز برداشتند و موفقیتهای چشمگیری نیز کسب کردند، بە طوری کە از شش راە اصلی برای ورود بە موصل و بازپسگیری پایتخت داعش در عراق، پنج راە یعنی کسکی، بادوش، سد موصل، ناوران و خازر و گویر را بە کنترل خود درآوردەاند. نیروهای کُرد در برخی مناطق بە مسافتی کمتر از ۱۵ کیلومتر از شهر موصل رسیدەاند. این در حالی کە ارتش عراق تنها یک راە و آنهم قیاره را بەکنترل درآوردە کە ۸۰ کیلومتر از موصل دور است.
تحرکات اخیر کُردها در نینوا قابلتأمل است. طی ماههای اخیر که ارتش عراق در میدان جنگ بهویژه در فلوجه مرکز استان الانبار پیروزیهای استراتژیکی کسب کرد، مسعود بارزانی در همه بیانیهها و اظهارات رسمی و دیدار با سیاسیون و مقامات عراقی و بهویژه کشورهای عضو ائتلاف بینالمللی به رهبری آمریکا، از لزوم حصول توافقی سیاسی میان طرفهای عراقی برای نحوه اداره استان نینوا پس از بیرون راندن داعش سخن گفته و تأکید کرده که تا پیش از چنین توافقی و «مدیریت جدید» این مناطق، آزادسازی موصل معنایی نخواهد داشت. دغدغه کُردها در مسئله موصل از جنس دغدغه شیعیان و سنیها نیست.
در بحث «مدیریت جدید» در دوران پساداعش که مسعود بارزانی بر آن پافشاری میکند، لازم است به چند نکته و ملاحظه اشاره کرد:
۱: در صورت انتظار کشیدن حصول توافق میان طیفهای مختلف قومی و مذهبی برای تغییر مدیریت مناطق و تعیین روال جدید اداری برای این مناطق پس از بیرون راندن داعش، در عراق کنونی با توجه به اختلافات میان کردها و اعراب اعم از سنی و شیعه و از سوی دیگر، اختلافات داخلی میان این طیفها، چنین توافقی زمانبر خواهد بود و در این صورت عمر داعش و ماندگاری آن در منطقه طولانیتر خواهد بود.
۲: هرگونه تغییرات اداری و ساختاری در استانها و مناطق میبایست با توافق همه جریانهای سیاسی و مردمی یعنی با اراده جمعی ملت عراق صورت گیرد و این تغییر باید از طریق مجلس نمایندگان و دولت انجام شود و روال قانونی خود را طی کند، در غیر این صورت اگر قرار بر این باشد که هر گروه و جریان سیاسی بخواهد با استفاده از نیروی نظامی خود، اقدام به تغییر مرزهای داخلی و مدیریت مناطق کند و این امر به روالی در عراق تبدیل شود؛ با توجه به واقعیتهای جمعیتی و جغرافیایی عراق، آشوبی همیشگی و منازعاتی خونین گریبان گیر این کشور خواهد شد.
۳: نکته پایانی بر درخواست و تعیین این پیششرط برای آغاز عملیات آزادسازی موصل از سوی مسعود بارزانی، اگر قرار بود انجام هر عملیات نظامی برای نجات مردم از دست تروریستها و آزادسازی مناطق اشغالی با تعیین پیششرط صورت گیرد، میبایست برای دفاع از مناطق کُردی ازجمله اربیل، کرکوک، شنگال، جلولا، سعدیه و دیگر مناطق که نیروهایی بهجز پیشمرگ حضور، مشارکت و همکاری فعال داشتند، همین درخواست مطرح میشد، حالآنکه دیدیم در دفاع از این مناطق و آزادسازی آنها بر یک مسئله تأکید شد آنهم اصل مقابله و نابودی تروریسم و تروریستها و کمک به مردم بود.
مناطق مورد مناقشه استان نینوا که کُردها داعیه حاکمیت بر آنها را در سر میپرورانند، بخش مهمی از استراتژی آنها در مسئله تعیین سرنوشت را نمایندگی میکند. کُردها در قبال تحرکات نظامی گسترده خود در استان نینوا به دنبال دریافت مابهازایی استراتژیک از بغداد هستند زیرا بهخوبی از این مسئله آگاهاند که تعامل و انعطاف دولت مرکزی عراق در مقابل پیشرویهای نظامی کـُردها و کنترل مناطق گستردهای در شمال این کشور در پوشش مبارزه با داعش و بیرون راندن این گروه، دیری نخواهد پایید و با پایان دادن به حضور داعش در عراق که با آزادسازی موصل پرونده آن بسته میشود، بهصورت جدی و حتی با پناه بردن به قوه قهریه، عقب راندن کُردها به مرزهای پیش از داعش را پیگیری میکند. اظهارات خالد العبیدی وزیر دفاع عراق درباره عدم اجازه به کُردها برای مشارکت در آزادسازی موصل و از سوی دیگر، موضع اخیر حیدر العبادی نخستوزیر و فرمانده کل نیروهای مسلح عراق در قبال پیشرویهای نیروهای نظامی کُرد در استان نینوا و درخواست از آنها برای متوقف کردن این روند و تأکید بر اینکه بغداد تعیین میکند کدام نیروها در آزادسازی موصل مشارکت کنند و در صورت حضور پیشمرگ ها در این عملیات، اجازه ورود آنها به موصل داده نمیشود؛ مؤید این واقعیت است.
آنچه کُردها را از وضعیت کنونی نگرانتر کرده است، نوع موضعگیری آمریکا در این مسئله میباشد. مارک تونر سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا، دراینباره گفت که لازم است نیروهای پیشمرگ و دیگر نیروهای مسلح عراقی در عملیات آزادسازی موصل تحت فرمان و کنترل دولت مرکزی و ارتش عراق فعالیت کنند و مکانیزم هماهنگی در فعالیتهای آنان وجود داشته باشد. موضعی که پاسخ منفی وزارت پیشمرگ را به دنبال داشت؛ اما این دست رد اربیل بر سینه آمریکا صرفاً جنبه تبلیغاتی دارد و کُردها در وضعیت کنونی و در این مقطع با توجه به اینکه حجم بزرگی از کمکهای تسلیحاتی و مالی به آنها در جنگ با داعش از سوی آمریکا و کشورهای عضو ائتلاف تأمین میشود و اقلیم کردستان در این همپیمانی بهجز تأمین سرباز در میدان جنگ که بیشترین نفعش به خودش بازمیگردد، هیچ کارت فشاری برای به کرسی نشاندن حرفش را ندارد.
از سوی دیگر، اگر تأملی بر موضع دیگر سخنگویان دولت آمریکا در ارتباط با موضوع نوع و ماهیت مشارکت کُردها در آزادسازی موصل داشته باشیم، نگرانی شخص مسعود بارزانی و در ابعادی بزرگتر، احزاب اصلی اقلیم کردستان از وضعیت موجود قابلدرکتر خواهد بود. طی روزهای اخیر و پس از دیدار برت مک گورک نماینده ویژه رئیسجمهوری آمریکا در ائتلاف ضد داعش با مقامات سیاسی و نظامی حزب اتحادیه میهنی کردستان به رهبری جلال طالبانی رئیسجمهور سابق عراق و گفتگو و رایزنی با آنها درباره موضوع آزادسازی موصل، پسازآنکه در اربیل با مسعود بارزانی در خصوص همین موضوع گفتگو کرد، الیزابت ترودو مدیر دفتر مطبوعاتی وزارت خارجه آمریکا گفت که کشورش مشارکت نیروهای همه احزاب اصلی اقلیم کردستان در عملیات آزادسازی موصل را پیگیری میکند. این گفته دارای پیامی مهم برای ناظرین تحولات سیاسی و نظامی عراق و اقلیم کردستان است. از سال ۲۰۱۴ که داعش موجودیت و حاکمیت نیمهمستقل کُردها بر مناطقی از شمال این کشور را با تهدید جدی مواجه کرد، مسعود بارزانی که از سال ۲۰۱۵ و با پایان دوره تمدیدشده ریاست وی در منصب ریاست اقلیم کردستان بر سر مشروعیت تداوم تکیه زدن وی بر این کرسی مناقشات جدی وجود دارد، در تلاش بوده خود را بهعنوان فرمانده کل نیروهای پیشمرگ و تبلور اراده این نیرو نشان دهد. نیمنگاهی به وضعیت این نیرو و نوع رویکرد و فرماندهی آن مشخص میکند که تاکنون نیز پیشمرگ ها تحت فرماندهی دو حزب اصلی یعنی حزب دمکرات و اتحادیه میهنی قرار دارند و تلاشها برای تبدیل آن به نیرویی ملی ناکام مانده است و ارادهای سیاسی در میان کُردها برای حصول این مهم نیز مشاهده نمیشود. آمریکاییها بهخوبی به این موضوع واقفاند و به همین دلیل مقامات این کشور نیز بهجز مسعود بارزانی به دیدار رهبران حزب رقیب وی یعنی اتحادیه میهنی میروند و در تلاش برای مشارکت دادن نیروهای نظامی این حزب در آزادسازی موصل هستند.
از سوی دیگر با تجزیهوتحلیل اظهارات مقامات رسمی و سیاسیون کشورهای آمریکایی و اروپایی و نگاهی به گزارشهایی که در رسانههای غربی در خصوص وضعیت دمکراسی در اقلیم کردستان منتشر میشوند، نگرانیها نسبت به وضعیت دمکراسی و حقوق بشر در اقلیم کردستان نمایان میشود. حمایت و پشتیبانی غربیها و آمریکاییها از اقلیم کردستان در جنگ با داعش در عرصه داخلی این اقلیم عاملی شد که به بهانه وضعیت فوقالعاده و بدون پشتوانه قانونی، ریاست مسعود بارزانی تداوم یابد و پارلمان نیز بهعنوان مشروعترین نهاد حاکمیتی از سوی حزب تحت رهبری وی به تعطیلی کشانده شود و پس از یک سال به رئیس و بخشی از نمایندگان آنکه عضو حزب رقیب یعنی جنبش تغییر هستند، اجازه ورود به اربیل داده نشود. فارغ از معادلات سیاسی و یارگیریها در منطقه از سوی غرب، یکی از دلایل پشتیبانی جامعه جهانی از اقلیم کردستان در مقابل داعش، حمایت از مظاهر و نمودهای دمکراسی در این اقلیم بود، اما گویا غربیها و در رأس آنها آمریکا به این باور رسیدهاند که حمایت و پشتیبانی از اقلیم کردستان نهتنها در چارچوب نهادهای رسمی و حاکمیتی کانالیزه نشده، بلکه بهصورت آشکار سمت و سویی نامطلوب در رقابتهای حزبی به خود گرفته است و بهصورت کارت فشار در دست یکطرف خاص به کار گرفتهشده است.
اگر موارد مذکور را به تلاش اربیل برای تداوم تحرکات و پیشرویها نظامی در مناطق مورد مناقشه شمال عراق بیفزاییم با تصویری از کردها مواجه میشویم که نهتنها فاکتور و عامل ثبات در عراق و منطقه به چشم نمیآیند، بلکه پیشبینی منازعات جدی ارضی با بغداد و حتی با مردم و جریانات سیاسی مناطق همجوار با اقلیم کردستان (که قانون اساسی عراق آنها را «مناطق مورد اختلاف» میخواند و اقلیم کردستان آنها را «مناطق کردنشین خارج از اقلیم» مینامد) که عمدتاً عرب سـُنی و ترکمان شیعه و سـُنی و مسیحی میباشند آنها را به فاکتور ناامنی تبدیل میکند.
با نگاهی به تجربه حاکمیت کُردها در شمال عراق بعد از سال ۱۹۹۱ که منازعات جدی داخلی و مرتبط با بغداد را در تاریخ خود ثبت کردهاند، این واقعیت برای هر ناظری نمایان میشود که آنها هیچگاه قادر به تأمین صلح و ثبات داخلی نبودهاند، بلکه همیشه خود را در وضعیت جنگ و بحرانهای سیاسی دیدهاند؛ وضعیتی که مسئولیت اصلی وقوع آن متوجه خودشان میشود. در دوران پسا داعش، اقلیم کردستان عراق در مقایسه با دولتهای منطقه و بازیگران جهانی در معادلات و تحولات جهانی چنان وزنهای نخواهد بود که به دلمشغولی و دغدغه قدرتهای جهانی که کُردها به آنها پشت بستهاند تبدیل شود تا از این کانال مطالبات خود را پیگیری کنند. از سوی دیگر عرف بینالملل این را به اثبات رسانیده است که جامعه جهانی هیچگاه دول مرکزی، هرچند هم ضعیف و غیر دمکراتیک باشند را در منازعات با بازیگران غیردولتی و گروههای ناراضی تنها نمیگذارد و عدم توانایی کُردها در برقراری صلح و ثبات در عراق مسئلهای خطرناک برای آنها محسوب میشود. هماکنون شاهد تغییراتی در معادلات منطقهای و جهانی در ارتباط با بحرانهای منطقه بهویژه در سوریه و عراق هستیم. در کشمکشها موجود، قدرتهای منطقهای دارای منافع استراتژیک بهویژه در موضوع حفظ وضعیت حاصل از سایکس – پیکو و مرکزگرایی هستند و رقابت ابرقدرتها در عراق و سوریه در مرحله پساداعش برجستهتر خواهد شد و مسعود بارزانی و دیگر رهبران و سیاسیون اقلیم کردستان در نگاهی واقعبینانه منافع محور به دنبال پاسخ به این پرسش هستند که خود را در کجای سفره پهنشده برای پیروزمندان جنگ با داعش میبینند و آیا سهمی از کیک پیروزی خواهند داشت. اقلیم کردستان طی بیش از دو سال اخیر در جنگ با داعش خود را در کنار ابرقدرتها یافت، بازی کردها در لیگ بزرگان اگر با ریزبینی و منطبق با واقعیات میدانی نباشد میتواند تبعات سنگینی را متوجه آنان کند.
true
it is true
falseit is false
true
it is true