گروه تروریستی «پژاک» یکی از فرقه های آلت دست کشورهای مرتجع منطقه و آمریکا است که از نخستین سال های تاسیس خود، جنگ رسمی علیه ملت ایران را آغاز کرد و تا به امروز که مترسکی بیش از آن باقی نمانده، همچنان درگیر اهداف و نقشه های شوم خود است، گروهی که در قتل و جنایت، کم از داعش و سایر تکفیری ها ندارد و اقدام ضد انسانی ای نیست که انجام نداده باشد.
.
با این حال، مظلوم نمایی یکی از شیوه های همیشگی این گروه هاست، عوامل تروریستشان را به میان مردم می فرستند تا با قساوت تمام زنان و کودکان را به قتل برسانند و در عین حال وقتی پلیس و نیروهای امنیتی این عوامل را دستگیر می کنند، داد مظلومیتشان، گوش فلک را کر می کند؛ تروریست ها را مردمی عادی و زحمت کش جلوه می دهند و از انواع شکنجه هایی می گویند که در زندان ها بر سر آنها آوار شده است.
.
مستند «سایه تروریسم» به فعالیت های تروریستی گروه پژاک و تبلیغات دروغین آنها علیه ایران اختصاص دارد.
.
این مستند پشت پرده ی تبلیغات دروغین و ادعاهای گروه مسلح و تجزیه طلبِ پژاک از زبان برخی از اعضای زندانی این گروهک و فریب خوردگانِ آن را افشا و گوشه هایی ناراحت کننده از آسیب های ناشی از تروریسم و بویژه اقدامات خشن و افراطی گروه های پ.ک.ک و پژاک را به مخاطبانش ارائه می دهد.
.
“سالها پیش یعنی تقریباً در سن ۱۴ سالگی با این گروه آشنا شدم. من زیاد در سیاست و این چیزها نبودم، فقط یه چیرهایی شنیده بودم“
.
جملات بالا جملات یک دختر کُرد ایرانی است که در مستند “سایه تروریسم” از زبان زینب جلالیان همراه با صدا و تصویر وی آمده است. به حق او را می توان یکی از قربانیان تروریسم و افراطی گری دانست. داستان زندگی “زینب جلالیان” داستان زندگی انسانیست که در سن نوجوانی و با شعارهای فریبنده از سوی یک گروه مسلح و خشونت طلب از خانواده جدا شد و به خارج از مرزهای ایران برده شد و بعدها همراه با اسلحه و مهمات برای انجام عملیات تروریستی از سوی همان گروه به داخل ایران اعزام شد. زینب دستگیر و زندانی می شود اما گروه در داخل زندان نیز وی را رها نمی کند و پروژه ی بعدی یعنی استفاده از زینب در زندان از سوی گروه کلید می خورد، ادعای محروم شدن از ملاقات، نابینایی او و …….
.
اما مدارک پزشکی ممهور به مُهر بخش اداری زندان، بهداری زندان و نیز صحبت های مددکار زندان، سخنان رئیس زندان، اظهارات برادر زینب و از همه مهمتر صحبت های صریح و شفاف خودِ زینب حکایت دیگری را روایت می کند. برادر زینب جلالیان می گوید: رفتم ملاقات زینب، به من گفته بودند چشمش نمی بیند، دیدم سالم است، خوشحال شدم.
.
مستند سایه ی تروریسم مستندی عینی، مستدل و تکان دهنده از جنایات پ.ک.ک است که هر بیننده ای را به فکر فرو می برد. در نمایی از این مستند فرزند شهید رحمت الله دادوند شهروند کُرد ایرانی که از سوی تروریست های پژاک به شهادت رسیده خطاب به قاتل پدرش می گوید: پدر من یک کُرد بود، تو هم یک کُرد هستی، چرا باید یک کُرد کُردِ دیگر را بکُشد؟
.
.
خانواده ی های افرادی که قربانی تروریسم پ.ک.ک و شاخه ی ضد ایرانی آن پژاک می شوند نیز در شرایط ناخوشایندی قرار می گیرند. در این فیلم، خانواده سامان نسیم یکی دیگر از قربانیان تروریسم پشت پرده فریبِ سامان از سوی پژاک و انتقالش به کوهستان قندیل در شمال عراق و جلوگیری از ملاقات وی با خانواده و نیز تبلیغات دروغین شبکه های تلویزیونی معاند را آشکار می سازند.
.
جهانبخش وکیلی برادر یکی از محکومین گروه پژاک خطاب به تروریست ها می گوید: بس است دیگر، ما خیلی تاوان دادیم. ما دیگر نمی خواهیم فرزند کُرد به عنوان برانداز پای چوبه ی دار برود.
.
حکایت یک معلم کُرد به نام فرزاد کمانگر در این مستند نیز در نوع خود، قابل تأمل است. در این فیلم مستند فرزاد کمانگر به همراه پلیس به باغ یکی از دوستانش به نام فرهاد وکیلی می رود و محل اختفای مواد منفجره را در باغ فرهاد معرفی می کند و از باغبان فرهاد می خواهد که محل اختفای مواد منفجره را به پلیس بگوید و سپس به اینکه اشتباه کرده اند اعتراف می کند.
.
جهانبخش وکیلی برادر یکی از قربانیان تروریسمِ پ.ک.ک در صحنه ای از این مستند درباره فرزاد کمانگر می گوید: “اگر فرزاد هر سال پنج تا دانش آموز تحویل جامعه می داد که معتاد نباشند، این خدمت بود نه اینکه فرزاد بفرستی دینامیت (ماده منفجره) چال کند. اصلاً درست نیست که یک معلم به دینامیت دست بزند. اگر قلم از دست معلم افتاد، وای به حال ملت.”
.
امید نسیم برادر یکی از اعضای فریب خورده گروه بنام سامان نسیم در این مستند می گوید: ما مشغول زندگی خودمان هستیم. آنها (گروه های مسلح و تجزیه طلب) می آیند و مشکل درست می کنند و بر سر آدم های فقیر کلاه می گذارند و آنها هم فریب می خورند و می روند و همانند برادر ما برایشان مشکل ایجاد می شود. برادر ما فریب خورد و رفت.
.
با دیدنِ مستند سایه ی تروریسم پُرسش های زیادی در ذهن انسان ایجاد می شود و به گواه هر وجدان آگاهی، باید گروهک مسلح و تجزیه طلبِ پژاک در قبال دروغهایی که تا کنون به مردم کُرد گفته است پاسخگو باشد.
.
.
آیا فریب زینب جلالیان در سن ۱۴ سالگی و کشاندنش به قتلگاه قندیل در شمال عراق و سپس مسلح کردنِ او که هنوز به سن قانونی نرسیده از سوی گروهی که مدعی دفاع از حقوق کُردها و حمایت از حقوق بشر است با موازین بین المللی حقوق بشر مطابقت دارد؟
.
شیرزاد کمانگر برادرِ فرزاد که از مغازه کوچک خدمات کامپیوتری در سنندج به اروپا رفته و در آنجا جولان می دهد اکنون کجاست تا توضیح دهد که چرا آقا معلم قلمِ دستش را دور انداخت و اسلحه و بمب دستش گرفت؟ آیا فرزاد نیز همانند دیگران، ابزار دست امثال شیرزاد قرار گرفت یا بازیچه ی رویاهای سران اروپا نشینِ پژاک و پ.ک.ک شد؟
.
کجائید ای مدعیان کُرد گرایی که خون کُرد دیگری را بر زمین ریخته اید؟ لطفاً اگر سر درون برف نکرده اید به سئوال کودکی که پدرش از سوی شما به قتل رسیده پاسخ دهید. همین ۱۸ کلمه ای که این کودک به زبان آورد تمام موجودیت شما را به چالش کشیده است. “پدر من یک کُرد بود، تو هم یک کُرد هستی، چرا باید یک کُرد کُردِ دیگر را بکُشد؟ “
.
چرا اهون چیاکو سکوت کرده است؟ چرا از روزی نمی گوید که شیرین علم هولی را با بمب هایی که در اختیارش بود تنها گذاشت؟ شما که خوب می دانستید شیرین دچار بیماری صرع است و قطعاً دستگیر می شود، پس چرا او را تنها گذاشتید؟ چه هدفی داشتید؟ به جنازه اش نیاز داشتید؟
.
بعید است گروهی که ماهیتش با خشونت، ترور و دروغ گره خورده است شجاعت و جسارتِ پاسخگویی به این سئوالات و دهها سئوال دیگر را داشته باشد. چرا که پژاک سالهاست بوسیله ی دروغ از تروریست ها نماد می سازد اما مستند سایه تروریسم یکبار دیگر نشان داد این کاخ شیشه ای که پژاک ساخته است بدست اعضای خودش فرو ریخته است.