نظر شما درباره اهمیت خلع سلاح پ.ک.ک در منطقه چیست؟
مسئله پ ک ک در ترکیه و منطقه صرفا در موضوع خلع سلاح آنها محدود نمی شود، از این رو می توان گفت که اهمیت این رخداد چند وجهی است. همینکه دیدگاه های بسیار متفاوت و البته متناقض در مورد عبدالله اوجلان رهبر معنوی پ ک ک و بدنه کادر و اعضای آن بعد از حرکت نمادین اسلحه سوزان مطرح شده است، نشاندهنده تاثیر گسترده این امر است. یک بعد مسئله، اندیشه های عبدالله اوجلان است که من وارد آن نمی شوم اما به همین بسنده می کنم که مبانی اندیشه های اوجلان در بستری از چپ مبتنی بر مبارزه طبقاتی شکل گرفته و در عین حال آرزوی تحقق دولت مستقل کردی را دنبال می کرده است. امری تناقض نما که معمولا تحلیلهای چپ گرایانه و ارتدوکس به روشنی خود را از این گونه مباحث دور نگه می دارند، اما اوجلان آنرا به عنوان نقطه عزیمت اندیشه های خود مطرح کرد. به همین علت هم هست که گذشت زمان، این آرزو را به محاق برد و اوجلان در نهایت به گذاری تن داد که از ابتدا به عنوان انتقاد از این رویکرد مطرح شده بود اما غبارهای ایدئولوژیک و جزمی مانع از دیدن و یا پذیرش انتقادها شد. تالی این مسئله بی اثر شدن مبارزه مسلحانه و چریکی بود. البته تغییرات تکنولوژیک، در عمل الگوی مبارزات چریکی را منهدم کرد، از این منظر رد کردن مبارزه مسلحانه و پذیرش خود خلع سلاح کردن، امری گریز ناپذیر شد. بعد دیگر خلع سلاح و فروپاشی پ ک ک به نظر می رسد باز شدن دست دم پارتی در حوزه سیاسی و اجتماعی ترکیه است که بر روندهای دمکراتیک در این کشور تاکید می کند و بر آن است تا با توسل به سازوکارهای دمکراتیک و قانونی، اهداف جنبش سیاسی و اجتماعی کردها در ترکیه را دنبال کند. تاکنون حضور و هیمنه پ ک ک مانع از آن بود که چنین روندی را به صورت کامل تجربه کنند. باید در نظر داشت که تغییرات تنها مختص پ ک ک و کردها نیست، دولت ترکیه هم در آستانه تغییرات است و بناچار برخی از خط قرمزهای خود را پشت سر می گذراند. در دوران بعد از خود فروپاشی پ ک ک، مردم ترکیه هم لازم است به خود باز گردند و نوعی خود فروپاشی را تجربه نمایند. دولت باغچه لی به عنوان مثال از سرسخت ترین مخالفان کردها در ترکیه بود، اکنون در کانون توجه به مسئله کردها قرار دارد. شاید این اندازه از خوشبینی هم منطقی نباشد، اما پایه در واقعیت سیاسی کنونی این کشور دارد. یک بعد دیگر هم به عملکرد پ ک ک بر می گردد. این جریان به شکلی وارد موضوع کردها در منطقه شد که حضور خود را در بخش های دیگر از جمله ایران، عراق و سوریه، به عنوان رقیبی بی بدیل و اجتناب ناپذیر معرفی می کرد. این امر موجب بروز مشکلاتی در کردستان ایران وعراق و به طور مشخص، رقابت و حتی تعارض با احزاب موجود در آنها شد. حزب آزادی در اقلیم کردستان و پژاک در کردستان ایران، نتیجه اقدامات پ ک ک در این زمینه است. من معتقدم که خلع سلاح پ ک ک، می تواند آرامش را به کردستانهای عراق و مخصوصا ایران برگرداند.
به نظر شما چه اثراتی در اوضاع سیاسی و امنیتی ترکیه، عراق، ایران و سوریه خواهد گذاشت؟
اینکه این امر چه تاثیری برای دولتهای سه گانه ترکیه، ایران و عراق برجای می گذارد، به نظر می رسد که با توجه به کارکردهای مختلفی که این حزب در هریک از این کشورها داشت، تاثیر فروپاشی هم متفاوت است. دولت ترکیه در گذشته به بهانه وجود و حضور پ ک ک، به سرکوب کردها در ترکیه می پرداخت و به همین بهانه به خاک اقلیم کردستان تجاوز می کرد، هم چنین در مورد سوریه هم. در شرایط جدید، این بهانه دیگر نیست و دست دولت ترکیه را می بندد. این امری تدریجی است، بنابراین اگر اکنون هم حملاتی انجام می دهد، به مرور باید عقب نشیند. به نسبت دولت ایران و عراق فکر نمی کنم چندان منشا اثری باشد، اما به نسبت اقلیم کردستان عراق چنانکه اشاره کردم، به منزله حل یک مشکل اساسی است.
آیا این خلع سلاح در راستای تقویت قرارداد سایکس پیکو قابل ارزیابی است یا شرایط جدیدی را در باره مسأله کورد می آفریند؟
به نظر می رسد که رویداد جاسنه، متفاوت از مسئله سایکس پیکو است. سایکس پیکو در واقع نتیجه برهم زدن تصمیمات پیمانهای سور و لوزان در فردای بعد از پایان جنگ از سوی قدرت های پیروز در این جنگ است، در حالیکه خلع سلاح و فروپاشی پ ک ک نتیجه یک چرخش در شکل مبارزه به ضرورت تغییرات محیطی و تکنولوژیک است. این امر، فضایی برای جنبش سیاسی و اجتماعی کردها باز می کند. اگرچه در حال حاضر در مجموع فضای موجود چنین چشم اندازی را نشان نمی دهد. آمریکا در دوران پرزیدنت ترامپ، در باب خاورمیانه هر روز تصمیمات متفاوتی می گیرد و این امر نشان داده است چه به صورت مستقیم و چه به صورت نیابی از طریق اسراییل، در منطقه خواستار تغییر ترتیبات منطقه است.
اینکه این خواست با خواست جنبش کردی در منطقه چه نسبتی پیدا می کند، بستگی به گردش و تغییر آهنگ منافع این کشور در منطقه و جهان دارد.