اوجالان در آغوش میت
تاکنون مدارک و شواهد زیادی دال بر همکاری عبدالله اوجالان با سرویس اطلاعاتی ترکیه (میت) در رسانهها منتشر شده که براساس برخی از آنها، اوجالان از روز اول با برنامهی از پیش تعیین شدهی این سازمان وارد این فاز شده و با همکاری آنها طرح میلیتاریزه و تروریزه کردن مناطق کُردنشین ترکیه را شروع کرده است.
ابراز پشیمانی!
اوجالان در ۱۵ فوریهی سال ۱۹۹۹ میلادی در نایروبی پایتخت کنیا دستگیر و تحویل ترکیه داده شد. البته اینهم بخشی از بازی بود، چراکه در همان روزهای نخست بازجویی، اوجالان ابراز پشیمانی کرده و از دولت و ملت ترکیه عذرخواهی کرد که البته خانوادهی قربانیان هیچ وقت وی را نبخشیده و نخواهند بخشید و مدام به چشم یک جنایتکار جنگی به وی نگریسته و خواهند نگریست.
اسناد و مدارک جدید از پشتپردهی این بازی
اخیراً هم مدارک دیگری در رسانهها منتشر شده که از روزهای نخستین بازجویی وی حکایت دارد. این بار سند در قالب عکسها و ویدئو منتشر شده تا راه هرگونه شک وگمانی را از پیش رو بردارد. اکنون این سؤال پیش میآید که سرنوشت این مهرهی دولت که با نام و پوشش کُردی وارد میدان شد و سبب قتل بالغ بر ۴۵۰۰۰ تن شد و بیش از ۴۰۰۰ روستای مناطق کُردنشین ترکیه بخاطر اعمال خشونتآمیز وی و میلتاریزه و تروریزه کردن ، خالی از سکنه شده و به مناطق نظامی و ممنوع تبدیل شدند و همچنین آواره شدن بیش از ۳.۵ میلیون نفر، چه خواهد شد؟
اوجالان، بازیچهی دست دولت موازی و غربیها
نقش اوجالان بعنوان مهرهی اصلی این بازی که قبلاً توسط ژنرالهای بازنشسته و دولت موازی حرکت داده میشد و اکنون در دست اردوغان و میت است، به پایان نرسیده، اما با اتمام این پروژه، نقش و شاید عمر وی نیز به پایان برسد. در این میان مریدان وی در پکک و پژاک، هنوز سعی میکنند وی را بعنوان رهبر تحمیلی کُردها معرفی کنند. این درحالیست که کُردها هیچ وقت این سرکرده جریان خشونت و بازیچهی دست بازیگران منطقهیی و جهانی را بعنوان رهبر خود قبول نداشته و نخواهند داشت. هرچند این فرقهها هنوز هم لقب رهبر کُردها را در مورد وی بکار میبرند، اما این تنها خواست یک جریان خشونتآمیز است که خود در منجلاب مریدی و بردگی گرفتار شدهاند.
ویژگی شخصیتی مریدان اوجالان
اوجالان سالها بخشی از کُردهای ساده و بیاطلاع از جریان تاریخ و پشتپردهی سیاسی این بازی را به اسارت افکار فرقهیی خود گرفتار کرد و از آنها هرگونه سوءاستفادهیی به منظور نیل به هدف مشترک با دستهای پشت پرده کرد و هنوز هم بخشی از این مریدان و بردگان، بدنبال ترواشات فکری این سرکردهی منصوب دستهای سیاه و شیخ برخی افراد بی اطلاع از دوران و زمانه است.
کُردهای عراق از همان روزهای نخستین شروع بکار این جریان، تعریفی واقعبینانهتر از آن داشتند و لذا تا جائیکه امکان داشت، هم خود از آن دور شدن و هم اجازه ندادند با این شعارهای تهی، وارد مناطق آنها شود. از اینرو پس از سالها حضور پکک در شمال عراق، هنوز هم هیچ جایگاهی در میان مردم و احزاب این منطقه ندارند. گفتنی است دههی نود میلادی و اعلام خودگردانی کُردهای عراق در سال ۱۹۹۱ میلادی، موج جدید این بازی با سرکردگی اوجالان و پکک علیه این سیستم خودگردان شروع شد. پکک بنا به خواست و برنامهی ترکیه و برخی طرفهای دیگر، برای سست کردن پایههای لرزان حکومت تازه به دوران رسیدهی کُردها در شمال عراق، پکک را به این مناطق فراری دادند تا بدینوسیله، خشونت و ناآرامی این فرقه را هم وارد این مناطق بکنند. حزب دمکرات کردستان عراق سالها در مقابل این فرقه جنگید و اجازه نداد به آرزوهای خود و اربابانش برسد.
دلایل دشمنی کُردهای عراق با پکک و زیرشاخههایش
حال پس از سالها، باردیگر پکک تلاش میکند جای پایی در این مناطق باز کند. البته از سال ۲۰۰۲ تاکنون زیرشاخهی این فرقه بنام پچدک در اقلیم کردستان و عراق فعالیت دارد، اما هنوز هم نتوانسته کوچکترین نفوذی در قلب مردم داشته باشد، چرا؟ دلیل اصلی آن به پوچ و واهی بودن این فرقهها و اهداف و نیات خصمانهاشان با کُردها برمیگردد. کُردهای عراق این موضوع را خیلی وقت پیش درک کردهاند، لذا اگر چندین سال دیگر هم در این مناطق حضور داشته باشند، هیچ جایگاهی در میان مردم نخواهند داشت. البته این موضوع به دید و نگرش اوجالان و فرقهاش دربارهی کُردهای عراق هم برمیگردد که بارها و بارها گفته و میگویند که کُردهای عراق خائن، بیمغز، شکمپرست و … هستند. این القاب و اتهامات، همگی به گوش این مردم رسیده، لذا همیشه به چشم یک دشمن خونی با پکک و زیرشاخههای اقماریش همچون پچدک و پژاک برخورد میکنند و هرلحظه هم فرصت پیش بیاید، انتقام خونهای ریخته شدهی جوانانش توسط این فرقهها را خواهند گرفت.
بارزانیها در رأس مثلث دشمنان پکک
از سوی دیگر موضع حکومت اقلیم کردستان و به ویژه حزب دمکرات کردستان عراق در مقابل این فرقهها، از تابلوهای مطرح این نگرش بوده است. تشدید این اختلافات در ماههای اخیر و بخصوص از تابستان امسال با سرکارآمدن جمیل بایک بعنوان بزرگترین دشمن بارزانیها، موج شدیدتر و جدیدتری به خود گرفته است. هرچند از دید کلی پکک و زیرشاخههای آن و شخص اوجالان، کُردهای عراق و به ویژه خانوادهی بارزانیها، بزرگترین خائن تاریخ کُردها تلقی میشوند؛ اما نزد بایک، این نگرش عمیقتر و خصمانهتر است. از اینرو با سرکار آمدن وی، روابط کمرنگی هم که در زمان سرکردگی مراد کارایلان بین طرفین به وجود آمده بود، کاملاً از بین رفت و به نقطهی صفر و در برخی موارد به زیر صفر هم برگشت.
کُردها یک سو و احزاب و فرقهها هم یک سو
مستقل نبودن احزاب و گروههای اپوزسیون که بنام کُرد و با پوشش کُردی و وابسته بودنش به قدرتهای غربی و منطقهیی طی یک قرن فعالیت، مدام موقعیت کُردها را دچار تزلزل کرده و در این راستا هم انگلیسیها و آمریکاها بیشترین سود را از این اوضاع بردهاند. برای همین، کُردها هیچ گاه دید و نگرشی مثبت به آنها نداشته و اگر هم گروه اندکی به بازیچهی دست آنها که خود بازیچهی قدرتهای بزرگ و کوچک هستند؛ شدهاند، بیشتر از روی ناآگاهی بوده است.