سایز متن   /

به گزارش کوردپاریز ، با افزایش درگیری‌ها در “حلب” این شهر نه تنها به عنوان شهر جنگی بلکه به عنوان “ام المعارکه” از سوی تروریست‌های القاعده در سوریه شناخته شده و از این نظر بهم‌ریختگی‌های میدانی این روزها وارد فاز جدیدی شده است.

چند روز پیش خبری مبنی بر ورود نیروهای عمل‌کننده‌ زمینی و هوایی ارتش ترکیه و نقض حاکمیت مرزی سوریه توجه همه رسانه‌های جهان را به خود جلب کرد؛ تنها یک ساعت بعد از شروع این درگیری‌ها بود که اخبار لشگر‌کشی آنکارا در صدر رسانه‌های جهان قرار گرفت.

در شرایطی که هر روز معادلات نظامی در سوریه به سمت پیچیده‌تر شدن پیش می‌رود حالا با ورود نظامیان آمریکایی، صف‌کشی نامحسوس ناتو به اسم “نیروهای دموکراتیک کرد” و قرار گرفتن تروریست‌های ارتش آزاد و القاعده به شکلی آشکار در زیر پرچم ترکیه، دیگر جنگ در سوریه میان دو جبهه وفاداران به دولت و تروریست‌ها و حامیان آنها در جریان نیست بلکه اکنون سناریوی “تعدد منافع – تعدد بازیگر” نمایان شده است.

با آغاز فاز جدید تحرکت سیاسی – نظامی دولت ترکیه و اعلام مواضع جدید علیه کردها، شبه‌نظامیان کُرد (نیروهای دموکراتیک کرد) در شهر حسکه در شرق سوریه با حمله به مواضع و مراکز نظامی و اداری سوریه تلاش کردند با تصرف این شهر، مواضع جدید و بزرگی را علیه دولت ترکیه در نزدیکی های مرزهای این کشور ایجاد کننند که البته این حمله با واکنش شدید و سریع ارتش و نیروهای دفاع ملی حاضر در شهر مواجه شد.

عملیات کردهای مستقر در حسکه (نیروهای دموکراتیک) در واقع پیامی به آنکارا بود تا از معادله طراحی شده واشنگتن و ریاض خارج نشوند، با روسیه روابط خود را بازسازی نکنند و با ایران وارد فاز جدیدی از روابط نشوند و گرنه این بخش از کردها توانایی آنرا دارند که ازبرگ‌های خود بهره برداری کنند.

قدم بعدی آمریکا در راستای مقابله با انحراف ترک‌ها و احتمال خروج این کشور از سناریوی آنها موضوع شهر “منبج” بود.

با آزادسازی منبج به دست نیروهای “دموکراتیک کرد” یا اگر بهتر بخواهیم بگوئیم با لشگرکشی پنهان آمریکا و ناتو به خاک سوریه برای مقابله با حضور علنی ترکیه در سوریه، کارشناسان سیاسی و نظامی علل مختلفی را برای این وقایع مطرح کردند.

این کارشناسان معتقدند با جود اینکه اردوغان تا قبل از کودتای ترکیه به عنوان متحد تمام عیار آل‌سعود، آمریکا و رژیم‌صهیونیستی به کمتر از سقوط حکومت بشار اسد و جا‌به‌جایی دولت در سوریه راضی نمی‌شد اما وقوع کودتا باعث ایجاد تغییراتی در تاکتیک ترک‌ها شد. اقدام ترکیه در ایجاد خط ارتباطی با مسکو، تهران و دمشق؛ آمریکا را به این نتیجه رساند که ممکن است ترک‌ها از خط آنها خارج شده و نه تنها نقشه آنها را خنثی کنند بلکه به عنوان کنشگر جدی بر علیه آنها تبدیل شوند. بر همین اساس آمریکا با استفاده از بازوی نظامی خود در سوریه که “نیروهای دموکراتیک کرد” هستند و در راستای توطئه بزرگ کشور کردی که یک نقطه ضعف اساسی و جدی برای ترک‌ها به حساب می‌آید اقدام به آزادسازی منبج کرد و این درحالی بود تا آن زمان نیروهای کرد به هیچ عنوان قادر به انجام چنین عملیاتی در این منطقه نبودند.


تجاوز به حریم سوریه به همراه تغذیه و پشتیبانی علنی از تروریست‌ها، خط درگیری در شمال این کشور را با تغییرات گسترده‌ای همراه کرده که باعث شده حالت جنگی در شمال کشور از نبرد دو طرفه به جنگی چند ضلعی و چندسویه تبدیل شود،  تروریست‌های داعش،‌ نیروهای دموکراتیک کرد، ارتش ترکیه و تروریست‌های تحت فرمان آن به همراه ارتش سوریه و متحدان آن چند ضلعی این درگیری‌ها را شکل می‌دهند.

 

ترکیه متحد ناتو یا رفیق روسیه؟

اکثر کارشناسان و حتی دنبال کنندگان اخبار سوریه به خوبی می دانند که ترکیه از ابتدای درگیری‌های منطقه نقش بسزایی ایفا کرده است. کشوری که در مقاطع زمانی گوناگون همچنان مشغول ایفای نقش خود به عنوان “هیزم آتش” جنگ در عراق و سوریه در موقعیت‌های متفاوت بوده است.

در حالی که سایه کودتای رازآلود ترکیه کماکان بر بخش های مختلف این کشور سایه انداخته است بعضی از کارشناسان داخلی و خارجی با مشاهده دیدار‌های پوتین و اردوغان و اجرای برخی سیاست‌ها از جانب ترکیه نسبت به تهران از تغییر راهبرد این کشور سخن می گویند و برخی دیگر این مسئله را نوعی تغییر تاکتیک موضعی قلمداد می‌کنند که نباید خیلی آن را جدی گرفت.

با یک نگاه اجمالی به وضعیت ترکیه به خوبی می‌توان جایگاه روسیه و نقش این کشور را در سوریه و بحران تروریستی خاورمیانه درک کرد و این در حالی است که اگر نگاهی کوتاه به تاریخ روابط ترکیه با این کشور بیاندازیم مساله‌ای که بیش از هر موضوعی خودنمایی می‌کند زد و خورد ترک‌ها با روس‌ها است، درگیری‌های جدی از جنگ‌های خونین در کوه‌های قفقاز تا حمله مرگبار تزار‌ها به بالکان در زمانی که این منطقه حیاط خلوت امپراطوری عثمانی به حساب می آمد.

نبردهای سنگین امپراطوری عثمانی و نیروهای تزار در قفقاز که به جدایی بخش “زرخیز گرجستانی” از عثمانی منجر شد و در پی آن شروع نبردهای خونین بالکان که تمامی مناطق رومانی، صربستان، مجارستان و بلغارستان را از سرزمین عثمانی جدا کرد، موجب شد تا کینه ملی‌گرایان ترک از روس‌ها شدت بگیرد و به همین دلیل ترکیه همواره دشمن مورد توجه برای روس‌ها به شمار آید. بر همین اساس بسیاری از کارشناسان معتقدند که آنکارا هیچگاه نمی‌تواند در نقش متحد راهبردی برای مسکو ظاهر شود و تنها منافع اقتصادی است که زمینه ساز ارتباط میان این دو کشور است.

 

تهدید آمریکایی و استقلال کردستان از سوی ناتو

نزدیکی آنکارا به محور ایران و روسیه که با ملاقات‌های آشکار و پنهان در طول سه هفته گذشته شکلی تازه به خود گرفته است، باعث واکنش سریع امریکایی‌ها شد. این واکنش در قالب حمله نیروهای دموکراتیک کرد در شهر حسکه به مواضع و مراکز نظامی و اداری دولت سوریه برای تسلط بر این شهر خود را نشان داد (که در صورت تسلط کامل کردها می تواند تهدیدی بالقوه برای ترکیه باشد)که البته با واکنش شدید و سریع ارتش و نیروهای دفاع ملی حاضر در شهر مواجه شد. عملیات کردها در واقع پیامی به آنکارا بود که از معادله طراحی شده توسط واشنگتن و عربستان خارج نشود در غیر این صورت آنها توانایی آن را دارند که از برگه‌های خود بهره بگیرند.

قدم بعدی آمریکا در راستای مقابله با انحراف ترک ها و احتمال خروج ترکیه از سناریوی آنها موضوع “منبج” بود.

با آزادسازی منبج به وسیله نیروهای دمکراتیک کرد (یا اگر بهتر بخواهیم از آن یاد کنیم لشگرکشی پنهان آمریکا و ناتو به منبج سوریه) ؛ ترکیه بلافاصله حضور خود در سوریه را علنی کرد و مستقیما به خاک این کشور لشگر کشید.

تا قبل از کودتای ترکیه اردوغان به عنوان متحد تمام عیار آل سعود و آمریکا و رژیم صهیونیستی به کمتر از سقوط حکومت بشار اسد و جا به جایی دولت در سوریه راضی نمی شد که وقوع کودتا باعث ایجاد تغییراتی در تاکتیک ترک ها شد. اقدام ترکیه در ایجاد خطی ارتباطی با مسکو و تهران و دمشق آمریکا را بر  نگران کرد که ترک ها ممکن است از خط آنها خارج و نه تنها فعالیت های متحدان سعودی را خنثی نمانند بلکه به بازیگری علیه آن ها تبدیل شوند.

بر همین اساس آمریکا با استفاده از بازوی نظامی خود در سوریه که نیروهای دمکراتیک کرد هستند و در راستای توطئه بزرگ کشور کردی که یک نقطه تهدید اساسی و جدی برای ترک ها به حساب می آید اقدام به آزادسازی منبج کردند. البته تا آن زمان به هیچ عنوان نیروهای کرد قادر به انجام چنین عملیاتی در این منطقه نبودند.

شوک آزادسازی منبج آنقدر برای ترک ها تهدید آمیز بود که ترکیه در خصوص مواجهه با این موضوع اقدام به لشگر کشی به خاک سوریه و حرکت به سمت جرابلس کرد.

این اولین بار نیست که ترکیه با مرزشکنی وارد خاک سوریه شده است بلکه ترک ها تا پیش از این نیز با ورود نظامیان خود و اشغال شهر “سراقب” ، “معره النعمان”، “اریحا”، “راس العین” و “کسب” بارها حریم سوریه را شکسته و اقدام به تجاوز به خاک این کشور کرده بودند اما مساله ای که تجاوز ترکیه به جرابلس را از سایر اقدامات قبلی در خاک سوریه متفاوت کرد نوع حضور و شکل لشکر کشی، نیروهای وارد شده، اهداف و از همه مهمتر بازه زمانی این عملیات از سوی ترک ها بود.

با آزادسازی منبج ترک ها خیلی زود متوجه عمق ماجرا شدند و پیش بینی کردند که این آزادسازیموجب الحاق نیروهای کرد از منبج تا عفرین به و تسلط بر گذرگاه مهمی مانند شهر الباب خواهد شد.

نیرهای دمکراتیک کرد در منبج فاصله ای در حدود ۲۰ کیلومتر تا منطقه الباب و ۵۰ کیلومتر تا منطقه احرص و تل قراح در جنوب تل رفعت دارند که اگر اقدام به انجام عملیات از دو منطقه منبج و تل قراح به سمت الباب کنند بایستی هر دو طرف عملیات بین ۲۰ تا ۳۰ کیلومتر پیشروی داشته باشد تا در نتیجه بتوانند در گذرگاه الباب الحاق کرده و به یکدیگر وصل شوند.اتصالی که خط کردی در شمال سوریه کامل کرده و میتواند به گفته کارشناسان زمینه ساز ظهورق اعلام استقلال از سوی کردها باشد.

ترکیه بیش از هر بازیگری در منطقه نگران این موضوع و ایجاد کشور کردی در شمال سوریه و عراق است که خود این مسئله و تهدید میتواند ضربات جبران ناپذیری را به ترک ها وارد آورد. در نتیجه یکی از دلایل ورود ترکیه تغییر موضعی تاکتیک و مقابله با این عملکرد آمریکایی در شمال سوریه بوده است.

چرایی و چگونگی اتحاد ترک و تروریست و تجاوز به خاک سوریه

ورود علنی ترک ها به خاک سوریه در حال شکلی علنی به خود پیدا کرد که این تجاوز آشکار با یک تغییر لحنی از سوی اردوغان و ییلدیریم همراه بود. برای درک این تغییر لحن از سوی مقامات ترکیه دیدگاه های متفاوتی وجود دارد که در این میان بعضی از ناظران از ترک ها به عنوان دوست جدید ایران نام میبرند و بعضی این رفتار را در راستای بازی سیاسی ناشی از امواج جنگ شش ساله سوریه و نقش مخرب ترک ها به عنوان عامل تشدید کننده این بحران عنوان میکنند. تغییر جهت نوک پیکان بحران سوریه به سمت ترک ها نوعی فروپاشی امنیتی و سایش سیاسی و اجتماعی را در ترکیه خلق خواهد کرد که این تغییر جهت باعث ایجاد مشکلات حادی از جمله تهدید های داخلی و سقوط ضریب امنیت داخلی در این کشور خاوهد شد.

امروز ترکیه بعد از قریب به شش سال از آغاز بحران سوریه به دلیل رویارویی مستقیم با کرد ها و کشورهای تشکیل دهنده محور مقاومت در شرایطی قرار گرفته است که متحمل هزینه های سنگینی از جمله چالش های سیاسی در داخل و حوزه بین الملل و امنیتی و اجتماعی و اقتصادی شده است که این مساله با وجود کودتای اخیر در این کشور شدت بیشتری یافته است. شرایطی که از دیدگاه کارشناسان تنها سه مسیر را پیش پای آنها می گذارد.

کارشناسان در توضیح مسر اول می گویند که ترکیه می تواند در شرایط بعد از کودتای نافرجام همان نقش قبلی خود و سیاست های ابلاغی در خصوص حمایت از جریان های تروریستی و ایفای نقش در پازل آمریکایی و فشار و اصرار بر مواضع گذشته در رابطه با سقوط حکومت بشار در سوریه را مانند قبل در پیش گیرد. مسیر دوم اینکه اردوغان میتواند با ایجاد یک تغییر راهبردی باعث جلوگیری از تحمیل هزینه های مختلف و بیشتر به خود شود و برای همیشه از حمایت تروریست ها دست بکشد.

درنهایت اما راه سومی که ترکیه پیش رو دارد یک تغییر تاکتیکی در زمان فعلی است. ترکها میتوانند با یک تغییرات مقطعی در رفتار خود از حالت معلق درآمده و به یک شرایط تثبیت کننده نسبی برسد و تنها در این حالت است که می تواند هم در راستای سیاست های قبلی باشد و هم در موضع ضد آن سیاست ها قرار گیرد یعنی هم با روسها بر سر یک میز بنشیند هم با اسرائیل تفاهمنامه امضا کند.

البته ناظران سیاسی میگویند که اردوغان امروز به این واقف شده که اگر اجرای بی چون و چرای سیاست های قبلی و بازی در پازل آمریکا را ادامه میداد باید به انتظار ایجاد یک فروپاشی در سطح کلان در کشور خود میماند و لذا آن چیزی که بیش از پیش در رفتار ترک ها نمود پیدا کرد بیان کرده عدم امکان ادامه مسیر قبلی بوده است.

در توضیح گزینه دومی که ترکیه میتوانست انتخاب کند باید گفت که این مسیر یک تغییر راهبردی در سطح کلان بود .ترکیه به عنوان عضوی از ناتو و متحد راهبردی آمریکا در منطقه در اکثر مسائل منطقه ای با آن ها اشتراک نظر داشته و اختلاف محسوس و یا جدی با آن ها ندارند و البته به هیچ عنوان هم علاقه ندارد با تشدید اختلاف نظرها عضو مترود ناتو لقب بگیرد.

در توضیح بیشتر اینکه تنها موضوعی که ترک ها را به یک اختلاف جدی با آمریکایی ها رسانده موضوع کردها و نوع فعالیت آن ها بوده است که اگر دقیق تر بخواهیم به این موضوع بنگریم میبینیم که اختلاف ترکیه با آمریکا بر سر موضوع کردها یک اختلاف نه چندان ویژه و اساسی است و بسته به نوع نگرش ها به این موضوع است در مقاطع زمانی مختلف میتواند تغیییر کند.در نتیجه تغییر راهبردی نیز نمی توانست رخ دهد.

گزینه سومی که کارشناسان عنوان کردند تغییر تاکتیک در سیاست های ترکیه است.تغییری تاکتیکی که با یک چرخش نامحسوس  به سمت ایران و روسیه همراه است و در عین حال این حرکت نباید در تعارض راهبردی با منافع آمریکا و ناتو قرار گیرد. تحلیل های متفاوتی که از واکنش های ترکیه در رسانه های مختلف ارائه شد بیان گر این موضوع است که ترک ها با هر نوع حرکت و تغییری هیچ گاه به دلیل جایگاه و ارتباط خود با آمریکا و ناتو وارد یک تعارض جدی نخواهند شد و این ادعا دلایل گوناگونی دارد.

ترکیه عضوی از ناتو است و نقش آفرینی امنیتی و سیاسی اش در منطقه بر حسب سیاست های ناتو صورت می گیرد. شرایط و وضعیت ترک ها خود بیان گر این مسئله است که ترکیه هرگز توان و انگیزه خروج از الگوریتم سیاسی ناتو را نداشته و ندارد.یعنی به زبان ساده تر ترکیه نمی تواند عضوی از ناتو باشد و علیه ناتو عمل کند.

مسئله دومی که باعث میشود ترک ها وارد یک تعارض جدی با آمریکا و ناتو نشوند موضوع مسائل اقتصادی است. ترکیه همواره به عنوان یکی از پایگاه های اقتصادی و سرمایه گذاری غربی ها و کشور های توانمند عربی مطرح بوده است. با توجه به مشکلاتی که میان روسیه و ترکیه به وجود آمد ترکیه بیش از پیش به سرمایه های غربی و عربی در کشور خود احتیاج دارد و تغییر راهبرد به معنای از دست دادن این منافع است که میتواند در نوع خود تحمیل هزینه ای سنگین به ترک ها باشد.

از سوی دیگر یکی از مسائلی که در طول ۶۵ ماه جنگ سوریه همه رسانه های جهان به آن اشاره داشتند نقش ترک ها در کنار مثلث عبری عربی و آمریکایی است. تغییر راهبرد میتواند به معنای رویارویی تمام عیار ترک ها با این مثلث باشد که با رصد رفتار ترکیه میتوان به روشنی مشاهده کرد که ترک ها نه توان تحمل چنین هزینه ای را دارند و نه چنین ریسکی را میپذیرند.

یکی دیگر از ویژگی های ترکیه وجود جریان های افراطی در بدنه این کشور است. با رصد وضعیت اجتماعی ترک ها و معبر تزریق عنصر انسانی به سوریه و همچنین آزادی سلفی ها و تکفیری ها در این کشور جایگاه جدی اجتماعی به وجود آمده برای این تفکر را به روشنی میتوان دید. حتی بعضی منابع خارجی از آموزش ۱۰ هزار نفری تکفیری ها در ترکیه و اعزام به خطوط نبرد در سوریه خبر دادند که حتی بخشی از این نیروها در کودتا نیز نقش آفرینی کردند که این خود دلیل دیگری بر عدم تغییر راهبرد در سیاست های ترکیه است. در نتیجه میتوان این رفتار ترک ها را نوعی تغییر تاکتیک عنوان کرد که اهداف مختلف و متفاوتی در پشت پرده آن پنهان است.

اهدافی چون نوعی امتیاز گیری از آمریکا به دلیل سیاست های پراگماتیستی ترکیه و آمادگی آنها برای بازی در بخش های مختلف. در همین راستا و برای این امتیازگیری نیز میتوان به استفاده ترک ها از ورق ایران و روسیه اشاره داشت. برگی که ترک ها با آن به دنبال اعمال فشار به آمریکا و سو استفاده از شرایط به وجود آمده هستند.

یکی دیکر از اهداف این چرخش تاکتیکی و محصولاتی که ترک ها به دنبال آن هستند مقابله با جریانات معارض داخلی است. اردوغان و ترکیه به دنبال استفاده از مسائل بین المللی برای فشار بر رقبای داخلی بوده و هستند و در چنین شرایطی به دنبال بهره برداری حد اکثری از فرصت ها. کاهش تقابل با محور مقاومت و روسیه و کاهش هزینه ها در عرصه های مختلف از دیگر اهدافی است که ترک ها با تغییر تاکتیک به دنبال آن هستند. اما از مهمتین اهدافی که ترک ها دنبال میکنند بحث مهار کولیدور کردی آمریکایی ها در منطقه و شمال سوریه و عراق است.

ترکیه با تغییر لحن و همکاری نسبی و ظاهری با تهران، مسکو و دمشق به دنبال این مسئله است تا بتواند تلاش آمریکا و غرب و سرویس های انها را در خصوص ایجاد کشور کردی که تهدیدی بسیار جدی برای ترکیه محسوب می شود خنثی کند. در نهایت و با توجه به تحلیل های گوناگون در رسانه ها و سطوح مختلف رفتار ترکیه را در تجاوز به خاک سوریه و تغییر لحن آنها در مدت اخیر را میتوان یک تغییر تاکتیکی  و نه راهبردی عنوان کرد که چون ماهیتی تاکتیکی دارد در هر لحظه و در هر زمانی متزلزل و قابل تغییر است.

 

جزئیات عملیت جرابلس و لشگر کشی ترک ها

ارتش ترکیه با اتفاقاتی که در حسکه و منبج و جرابلس روی داد و همچنین در حمایت از یک جریان تروریستی موسوم به ارتش ازاد برای مقابله با کردها یا همان لشکر پنهان ناتو و آمریکا و به اسم نبرد با داعش با زیر پا گذاشتن تمامیت ارضی کشور سوریه اقدام به لشگر کشی نظامی به داخل خاک سوریه کرده است. در حالی که نقش چندی پیش ترکیه به عنوان مستشار و عقبه لجستیکی تروریست‌ها برای عملیات‌های متوالی حلب بر هیچ کسی پوشیده نیست حالا بار دیگر و در سطح گسترده‌ای شاهد تکرار این اقدام غیرقانونی از سوی آن‌ها هستیم.

بر همین اساس از ساعات اولیه پنجشنبه واحدهای مکانیزه، زرهی و نیروهای ویژه ارتش ترکیه در پشتیبانی از گروهک تروریستی ارتش آزاد و در راستای مقابله با ورود و نفوذ جدایی طلبان کرد با حمایت وسیع هوایی و توپخانه‌ای عملیاتی را در حمله به شهر مرزی جرابلس سوریه تحت عنوان (درع الفرات) ترتیب داده‌اند که طی ان واحدهای مذکور اقدام به شکست حریم مرزی سوریه و تجاوز علنی با لشکر کشی به این کشور کرده‌اند.

با گذشت بیش از ۹۶ ساعت از آغاز این حمله درگیری‌های شدیدی در بخش‌های جنوبی و غربی منطقه جرابلس میان تروریست‌های داعشی و ارتش تروریستی آزاد سوریه و حامیان ترک این گروه تروریستی و کردها در جریان است و تروریست‌های ارتش آزاد با حمایت ارتش ترکیه توانسته‌اند بعد از اشغال شهر مرزی جرابلس در غرب این منطقه و در خط درگیری با داعش مناطق “ککلیجه”، “حلوانیه”، “حیمر”، “بئر تحتانی”، “قره” و “طریخم” را اشغال و خط در گیری را به غرب “زوغر” و “الضاهریه” برسانند.

با توجه به اینکه هنوز وضعیت حضور و دخالت ترک ها مشخص نیست اما به گفته منابع محلی هدف ترکیه از این ورود جلوگیری از ورود کردهای جدایی طلب به مناطق الباب و تادف بوده است. همچنین در محور جنوب نیز تروریست‌های ارتش آزاد و ارتش ترکیه خط درگیری با نیروهای کردی که در غرب فرات مستقر هستند را دنبال می‌کنند.

بر همین اساس ترک‌ها و تروریست‌های ارتش آزاد با پیشروی به سمت جنوب و غرب فرات مناطق “مرمی الحجر”، “الجامل”، “حیمر” و “تل الشعیر” را اشغال و از تصرف نیروهای کردی خارج کردند. اکنون خط مقدم درگیری ها میان ترکیه و کردهای غرب فرات در مناطق “العمارنه”، “یوسف بیک” و “قندریه” قرارگرفته و منابع نظامی احتمال میدانی شدن درگیری‌ها را بالا گزارش می‌دهند. برخی کارشناسان نیز معتقدند ممکن است که محور بعدی مداخله نظامیان ترک‌ها از سمت شهر الراعی به سمت غندوره در شمال شرق حلب باشد.

رسانه‌های منتسب به تروریست ها با انتشار اخبار این درگیری‌ها نیروهای شکل دهنده ارتش آزاد در عملیات جرابلس و مناطق حومه آن را به ترتیب گروهک‌های «لواء صقور الجبل»، «نورالدین زنکی»، «لواء سلطان مراد» و «فیلق الشام» عنوان کرده اند. این گروه‌های تروریستی همان چهار گروه اصلی هستند که تحت عنوان «ارتش آزاد سوریه» پیاده نظام ترکیه شده‌اند. گروه اول، همان «بازهای کوهستان» هستند که در ترکیه زیر نظر آمریکا برای نبرد در لاذقیه آموزش دیده‌اند. گروه دوم یعنی زنکی‌ها هم همان گروهی هستند که در یکی از آخرین جنایت سنگدلانه خود «عبدالله» نوجوان فلسطینی اردوگاه حندرات در شمال حلب را که به کم‌خونی مبتلا بود، از درمان‌گاه بیرون کشید و پشت یک وانت «سر بُرید».

م : نسیم

اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
برچسب ها:
دیدگاهها

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

قالب وردپرسدانلود رایگان قالب وردپرسپوسته خبری ایرانیقالب مجله خبریطراحی سایتپوسته وردپرسکلکسیون طراحی